[اسم]

foreigner

/ˈfɔːr.ə.nər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیگانه خارجی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجنبی بیگانه خارجی غریبه
مترادف و متضاد alien foreign national outsider stranger visitor
  • 1.foreigners are not welcomed in my country.
    1. در کشور من از بیگانه‌ها [خارجی‌ها] استقبال نمی‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان