Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرداخت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fork over
/fɔrk ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: forked over]
[گذشته: forked over]
[گذشته کامل: forked over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پرداخت کردن
سلفیدن
مترادف و متضاد
pay
pay out
pay up
1.I forked over a lot of money for the painting that is hanging on the wall.
1. من پول زیادی برای آن نقاشی که روی دیوار آویزان است پرداخت کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
fork out
fork money out
fork
forgotten
forgo
fork-lift truck
forkball
forked
forklift truck
forlorn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان