[فعل]

to fork out

/fɔrk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: forked out] [گذشته: forked out] [گذشته کامل: forked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرداخت کردن

informal
مترادف و متضاد cough up pay
  • 1.We've forked out a small fortune on their education.
    1. ما سرمایه کمی برای تحصیلات آنها پرداخت کرده‌ایم.
  • 2.You need to fork out the money right now.
    2. باید همین الان پول را پرداخت کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان