[صفت]

fortnightly

/ˈfɔːrtnaɪtli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هر دو هفته یکبار

  • 1.Meetings take place at fortnightly intervals.
    1. جلسات به فاصله هر دو هفته یکبار تشکیل می‌شوند.
[قید]

fortnightly

/ˈfɔːrtnaɪtli/
غیرقابل مقایسه

2 هر دو هفته یکبار

  • 1.The committee meets fortnightly.
    1. کمیته هر دو هفته یکبار جلسه تشکیل می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان