Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هر دو هفته یکبار
2 . هر دو هفته یکبار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
fortnightly
/ˈfɔːrtnaɪtli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هر دو هفته یکبار
1.Meetings take place at fortnightly intervals.
1. جلسات به فاصله هر دو هفته یکبار تشکیل میشوند.
[قید]
fortnightly
/ˈfɔːrtnaɪtli/
غیرقابل مقایسه
2
هر دو هفته یکبار
1.The committee meets fortnightly.
1. کمیته هر دو هفته یکبار جلسه تشکیل میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fortnight
fortitude
fortissimo
fortify
fortified
fortran
fortress
fortuitous
fortunate
fortunately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان