[قید]

forwards

/ˈfɔːrwərds/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به جلو به پیش

  • 1.She leaned forward and kissed him on the cheek.
    1. او به جلو خم شد و گونه‌اش را بوسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان