Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کارخانه ریختهگری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
foundry
/ˈfaʊndri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارخانه ریختهگری
کارگاه ریختهگری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارگاه ریختهگری
1.foundry workers
1. کارگران کارخانه ریختهگری
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
foundress
foundling hospital
foundling
founding father
founding
foundry proof
fount
fountain
fountain grass
fountain of youth
کلمات نزدیک
founding father
founding
founder member
founder
foundations
fountain
fountain pen
fountainhead
four
four o'clock flower
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان