[اسم]

fox

/fɑːks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روباه

معادل ها در دیکشنری فارسی: روباه
  • 1.Thick heavy tails of the fox is very beautiful.
    1. دم کلفت و پرپشت روباه بسیار زیبا است.

2 زن جذاب (جوان)

informal
  • 1.OMG! She is a real fox.
    1. خدای من! او زن خیلی جذابی است!

3 فاکس (نام خانوادگی) (Fox)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان