[اسم]

fowl

/faʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرنده ماکیان

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرنده
مترادف و متضاد poultry
a variety of domestic fowl
انواع ماکیان اهلی
fowl such as turkeys and ducks
پرندگانی از قبیل بوقلمون و اردک

2 گوشت پرنده گوشت ماکیان

  • 1.These natives mostly eat fowls.
    1. این افراد بومی غالبا گوشت پرنده می‌خورند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان