[اسم]

freckle

/ˈfrekl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کک و مک

معادل ها در دیکشنری فارسی: کک و مک
  • 1.She had wonderful clear skin with an attractive sprinkling of freckles.
    1. او پوست صاف و زیبا به همراه پراکندگی هایی از کک و مک های جذاب دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان