[اسم]

freezer

/ˈfriː.zər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فریزر یخ‌زن، جایخی

معادل ها در دیکشنری فارسی: یخ‌زن فریزر
مترادف و متضاد deep freeze deep freezer
  • 1.There's some ice cream in the freezer.
    1. مقداری بستنی در فریزر هست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان