[اسم]

fuckboy

/fˈʌkbɔɪ/
قابل شمارش

1 مرد لاابالی مرد دخترباز، مرد بی‌بندوبار

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد womanizer

2 مرد عوضی مرد نفرت‌انگیز

culturally sensitive informal
  • 1.What is up with these fuckboys asking for nudes when I barely even know them?
    1. این مردهای عوضی چه مشکلی دارند که از من عکس‌های برهنه می‌خواهند، درحالی که من آن‌ها را حتی درست نمی‌شناسم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان