Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عصبانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
fucked off
/fˈʌkt ˈɔf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fucked off]
[حالت عالی: most fucked off]
1
عصبانی
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
angry
pissed off
1.Of course I'm fucked off—she lied to me!
1. البته که عصبانی هستم؛ او به من دروغ گفت!
تصاویر
کلمات نزدیک
fuckbrain
fuck you
fuck the dog
come up against
fuck off
fuckface
fuckheaded
fuck-brained
cram into
get fucked
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان