Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مزخرف
2 . فاحشهخانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fuckery
/fˈʌkɚɹi/
غیرقابل شمارش
1
مزخرف
چرت و پرت
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
bullshit
nonsense
1.Oh, don't listen to anything they have to say—it's all just fuckery anyway.
1. اه، به هیچکدام از حرفهایی که آنها برای زدن دارند، گوش نده؛ به هر جهت همش مزخرف است!
2.What fuckery is this?
2. این چه چرت و پرتی است؟
2
فاحشهخانه
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
brothel
تصاویر
کلمات نزدیک
fucked by the fickle finger of fate
call around
buy into
burn off
build on
chase up
chat up
chat-up
check over
fuckhead
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان