Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خزدار
2 . خزمانند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
furry
/ˈfɜri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: furrier]
[حالت عالی: furriest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خزدار
پشمالو
1.a furry animal
1. یک حیوان خزدار
2
خزمانند
نرم
1.The moss was soft and furry to the touch.
1. خزه نرم و در تماس با دست خزمانند بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
furrowed
furrow
furriery
furrier
furore
further
further consideration
further education
further to
furthermore
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان