[صفت]

furry

/ˈfɜri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: furrier] [حالت عالی: furriest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خزدار پشمالو

  • 1.a furry animal
    1. یک حیوان خزدار

2 خزمانند نرم

  • 1.The moss was soft and furry to the touch.
    1. خزه نرم و در تماس با دست خزمانند بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان