[قید]

gaily

/ˈɡeɪli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرزرق‌وبرق پرجلوه

2 با خوشحالی با شادی

  • 1.‘Morning, Albert, ’ she called gaily.
    1. او با خوشحالی گفت: «صبح بخیر، "آلبرت".»

3 با بی‌خیالی

  • 1.She gaily announced that she was leaving the next day.
    1. او با بی‌خیالی اعلام کرد که فردا دارد می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان