[اسم]

galaxy

/ˈgæləksi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کهکشان

معادل ها در دیکشنری فارسی: کهکشان
  • 1.He focused his telescope on the galaxy.
    1. تلسکوپش را روی [به طرف] کهکشان (راه شیری) تنظیم کرد.

2 راه شیری (Galaxy)

مترادف و متضاد milky way
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان