[اسم]

gang

/gæŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گروه (جوانان)

معادل ها در دیکشنری فارسی: دار و دسته گروه
مترادف و متضاد band group
  • 1.He didn't want to join their gang.
    1. او نمی‌خواست به گروه آنها ملحق شود.
a gang member
یک عضو گروه

2 دسته جنایتکاران باند

معادل ها در دیکشنری فارسی: باند دسته
  • 1.A four-man gang carried out the robbery.
    1. یک باند چهارنفره دزدی را انجام داد.
a gang of armed robbers
دسته جنایتکاران [باند] سارقان مسلح
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان