Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حدود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
gamut
/ˈɡæmət/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حدود
وسعت، حیطه
مترادف و متضاد
range
1.The exhibition runs the whole gamut of artistic styles.
1. نمایشگاه حیطه کامل سبک های هنری را به نمایش می گذارد.
2.The network will provide the gamut of computer services to your home.
2. شبکه وسعت خدمات اینترنتی را به خانه شما خواهد آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gammon
gamma rays
gamma radiation
gamma
gaming
gander
gandhi
gang
gang up
gangland
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان