[صفت]

gifted

/ˈgɪftəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gifted] [حالت عالی: most gifted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بااستعداد

معادل ها در دیکشنری فارسی: بااستعداد باذوق خوش‌ذوق
مترادف و متضاد talented
  • 1.Schools often fail to meet the needs of gifted children.
    1. مدارس اغلب نمی‌توانند نیازهای بچه‌های بااستعداد را برآورده کنند.
  • 2.She's a gifted musician.
    2. او یک موسیقیدان بااستعداد است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان