[اسم]

gig

/ɡɪɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اجرای زنده

to do/play a gig
موسیقی زنده اجرا کردن/اجرای زنده داشتن
  • 1. The band is going to Atlanta to play a gig at the Fox Theatre.
    1. گروه موسیقی قرار است برای اجرای زنده در "سالن تئاتر فاکس" به آتلانتا برود.
  • 2. They're doing a gig in Boston tonight.
    2. آنها امشب در بوستون اجرای زنده دارند.
[اسم]

gig

(gibibyte)
/ɡɪɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گیگابایت گیگ

مترادف و متضاد GB
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان