Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زایمان کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to give birth
/gɪv bɜrθ/
فعل ناگذر
[گذشته: gave birth]
[گذشته: gave birth]
[گذشته کامل: given birth]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
زایمان کردن
به دنیا آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زاییدن
آوردن
1.Mary gave birth to a healthy baby girl.
1. "ماری" نوزاد دختر سالمی به دنیا آورد.
2.She died shortly after giving birth.
2. او کمی پس از زایمان از دنیا رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
give back
give away
give and take
give an example
give a speech
give credit
give feedback
give in
give it a little juice.
give it a rest
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان