Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منتشر کردن (بو)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to give off
/gɪv ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: gave off]
[گذشته: gave off]
[گذشته کامل: given off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منتشر کردن (بو)
ساتع کردن
1.The fire doesn't seem to be giving off much heat.
1. به نظر میرسد آتش گرمای زیادی ساتع نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
give me five minutes to shower and dress.
give it a trim
give it a rest
give it a little juice.
give in
give one's blessing to
give one's eyetooth for something
give one's right arm
give one's word
give or take
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان