Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اخم و تخم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to glower
/ˈɡlaʊər/
فعل ناگذر
[گذشته: glowered]
[گذشته: glowered]
[گذشته کامل: glowered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اخم و تخم کردن
با خشم نگاه کردن، ترشرویی کردن
مترادف و متضاد
glare
1.She glowered across the table at me.
1. او از آن طرف میز به من اخم و تخم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
glow-worm
glow
glove puppet
glove compartment
glove
glowing
glucose
glue
glue sniffing
glue-sniffing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان