Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فاسد شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to go bad
/goʊ bæd/
فعل گذرا
[گذشته: went bad]
[گذشته: went bad]
[گذشته کامل: gone bad]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فاسد شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تباه شدن
خراب شدن
فاسد شدن
مترادف و متضاد
spoil
1.This fish has gone bad.
1. این ماهی فاسد شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
go back over
go back on
go back
go away empty-handed
go away
go bald
go bankrupt
go berserk
go biking
go blank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان