[فعل]

to go back on

/ɡoʊ bæk ɑːn/
فعل گذرا
[گذشته: went back on] [گذشته: went back on] [گذشته کامل: gone back on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زیر قول خود زدن سر حرف خود نماندن، نظر خود را عوض کردن

  • 1.He never goes back on his word.
    1. او هیچ‌وقت زیر قولش نمی‌زند.
  • 2.She's gone back on her word and decided not to give me the job.
    2. او زیر قولش زده و تصمیم گرفت شغل را به من ندهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان