Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کنترل خود را از دست دادن (از عصبانیت)
2 . هیجانزده شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
to go berserk
/tuː goʊ bərˈsɜrk/
1
کنترل خود را از دست دادن (از عصبانیت)
قاطی کردن
informal
1.He went berserk when he found out where I'd been.
1. او وقتی فهمید من کجا بودم، قاطی کرد.
2
هیجانزده شدن
از خود بیخود شدن
1.People were going berserk with excitement.
1. مردم داشتند از هیجان از خود بیخود میشدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
go bankrupt
go bald
go bad
go back over
go back on
go biking
go blank
go blind
go bonkers
go bowling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان