Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مبتلا شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to go down with
/goʊ daʊn wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: went down with]
[گذشته: went down with]
[گذشته کامل: gone down with]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مبتلا شدن
گرفتن (بیماری)
مترادف و متضاد
catch
to go down with a disease
بیماری گرفتن/مبتلا شدن به بیماری
1. I went down with flu for two weeks.
1. دو هفته آنفولانزا گرفته بودم.
2. Our youngest boy has gone down with chickenpox.
2. کوچکترین پسرمان مبتلا به آبله مرغان شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
get down to
fuss over
fold in
drive at
fall back on
go in for
go together
go without
grow apart
grow out of
کلمات نزدیک
go down the drain
go down that road
go down
go deaf
go dead
go downhill
go extinct
go fishing
go for
go for a walk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان