Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هماهنگ بودن (لباس، رنگ و...)
2 . مربوط بودن
3 . همراه با کسی رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to go with
/goʊ wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: went with]
[گذشته: went with]
[گذشته کامل: gone with]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
هماهنگ بودن (لباس، رنگ و...)
به هم آمدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جور بودن
1.Does this jacket go with this skirt?
1. آیا این ژاکت به این دامن میآید؟
2.This wine goes particularly well with seafood.
2. این شراب مخصوصاً با این غذای دریایی هماهنگ است.
2
مربوط بودن
برای چیزی بودن
3
همراه با کسی رفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
go whole hog
go white
go weak at the knees
go walking
go viral
go with one's gut feeling
go without
go wrong
go-ahead
go-between
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان