[اسم]

god

/gɑd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
god of something
خدای چیزی
  • Mars, the god of war
    مارس، خدای جنگ
Roman/Greek ... god
خدای روم/یونان باستان
  • 1. the ancient Greek gods and goddesses
    1. خدایان و الهه‌های یونان باستان
  • 2. Zeus was one of the most well-known Greek gods.
    2. زئوس یکی از مشهورترین خدایان یونانی بود.
to believe in God
به خدا اعتقاد داشتن
  • Do you believe in God?
    آیا به خدا اعتقاد دارید؟
to pray to God
خدا را عبادت کردن/به درگاه خدا عبادت کردن
  • They prayed to God for forgiveness.
    آنها برای بخشش به درگاه خدا عبادت کردند.
to worship God
خدا را پرستش کردن
  • Hinduism tells everyone to worship God in his own faith.
    آیین هندوئیسم به همه می‌گوید که با باور خود خدا را پرستش کنند.
to praise God
تسبیح خدا را گفتن
  • They came to the church to praise God.
    آنها به کلیسا آمدند تا تسبیح خدا را بگویند.
God exists
خدا وجود دارد/هست
  • I believe that God exists.
    من ایمان دارم که خدا هست.
the word of God
کلام خدا
  • Missionaries traveled the world to tell people the word of God.
    مبلغین به سراسر دنیا سفر کردند تا کلام خدا را به مردم بگویند.
Almighty God/God Almighty
خداوند قادر (مطلق)
  • He swore by Almighty God to tell the truth.
    او به خدای قادر قسم خورد که حقیقت را بگوید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان