Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فرزند خوانده (مسیحیت)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
godchild
/gɑdʧaɪld/
قابل شمارش
[جمع: godchildren]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرزند خوانده (مسیحیت)
1.John's my godchild.
1. "جان" فرزند خوانده من است.
تصاویر
کلمات نزدیک
god-forsaken
god-fearing
god-daughter
god helps those who help themselves
god
goddess
godfather
godhead
godless
godlike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان