[اسم]

goodness

/ˈgʊdnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوبی

معادل ها در دیکشنری فارسی: حسن خوبی خیر نیکی صلاح
a belief in the basic goodness of mankind
باوری بر خوبی بنیادین [ذاتی] انسان [بشریت]

2 خاصیت (مواد غذایی)

  • 1.Fresh vegetables have a lot of goodness in them.
    1. سبزیجات تازه کلی خاصیت در (خود) دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان