Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مکانیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
grease monkey
/gris ˈmʌŋki/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مکانیک
humorous
informal
offensive
1.He is a grease monkey.
1. او یک مکانیک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
grease
grazing
grazier
graze
gray-haired
grease someone's palm
greaseproof paper
greasy
greasy hamburger
greasy spoon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان