[اسم]

grievous bodily harm

/ˈgrivəs ˈbɑdəli hɑrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضرب و شتم شدید ضرب و جرح شدید

مترادف و متضاد GBH
  • 1.He was convicted of causing grievous bodily harm.
    1. او متهم به اعمال ضرب و شتم شدید بدنی شد.
  • 2.He was found not guilty of inflicting grievous bodily harm.
    2. او متهم به ضرب و شتم شدید بدنی نشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان