Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درسخوان
2 . کار یکنواخت و سخت
3 . آسیاب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
grind
/ɡraɪnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درسخوان
خرخوان
2
کار یکنواخت و سخت
مترادف و متضاد
chore
the daily grind
کار یکنواخت و سخت روزانه
[فعل]
to grind
/ɡraɪnd/
فعل گذرا
[گذشته: ground]
[گذشته: ground]
[گذشته کامل: ground]
صرف فعل
3
آسیاب کردن
چرخ کردن، ساییدن، خرد کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد کردن
آسیاب کردن
آسیا کردن
ساییدن
سابیدن
کوبیدن
to grind something into something
چیزی را به صورت چیزی آسیاب کردن
The animal has teeth that grind its food into a pulp.
حیوان دندانهایی دارد که غذا را به صورت خمیر آسیاب میکند.
to grind coffee/pepper...
قهوه/فلفل و... آسیاب کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
grin like a mule eating briars
grin from ear to ear
grin
grimy
grime
grind the meat.
grind to a halt
grinder
grinding
grindstone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان