Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گوشت چرخکرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ground beef
/graʊnd bif/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گوشت چرخکرده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گوشت چرخکرده
1.Cook ground beef, and drain off fat.
1. گوشت چرخکرده را بپزید و چربی را جدا کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
ground
grouchy
grouch
grotto
grotesque
ground crew
ground floor
ground forces
ground level
ground pepper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان