[فعل]

to grow on

/groʊ ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: grew on] [گذشته: grew on] [گذشته کامل: grown on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از چیزی/کسی خوش آمدن

informal
  • 1.The neighborhood was beginning to grow on me.
    1. کم‌کم دارد از (این) محله خوشم می‌آید.
  • 2.This song is really growing on me.
    2. واقعاً دارد از این آهنگ خوشم می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان