[اسم]

guidance

/ˈgaɪdəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راهنمایی مشاوره

  • 1.careers guidance
    1. مشاوره شغلی
  • 2.I've always looked to my father for guidance in these matters.
    2. من همیشه در این طور مسائل برای راهنمایی به پدرم مراجعه می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان