[اسم]

guillotine

/ˈɡɪlətiːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گیوتین

معادل ها در دیکشنری فارسی: گیوتین
  • 1.He was sent to the guillotine in January 1793.
    1. او در ژانویه 1793 به سمت گیوتین فرستاده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان