Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گیوتین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
guillotine
/ˈɡɪlətiːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیوتین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گیوتین
1.He was sent to the guillotine in January 1793.
1. او در ژانویه 1793 به سمت گیوتین فرستاده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
guillemot
guileless
guile
guildhall
guild
guilt
guiltless
guilty
guinea
guinea fowl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان