[اسم]

half-and-half

/ˌhæf ən ˈhæf/
قابل شمارش

1 مخلوط شیر و خامه (که به قهوه و چای افزوده می‌شود)

[قید]

half-and-half

/ˌhæf ən ˈhæf/
غیرقابل مقایسه

2 نصف‌نصف نصف از چیزی و نصف از چیزی دیگری

  • 1.The group was about half and half, complete beginners and people with some experience.
    1. (آن) گروه تقریبا نصف‌نصف بود، (نصف) افراد کاملاً تازه‌کار و (نصف) افرادی با کمی تجربه.
[صفت]

half-and-half

/ˌhæf ən ˈhæf/
غیرقابل مقایسه

3 نصف‌نصفی بینابینی

  • 1.I was in that half-and-half land where you are not completely asleep nor completely awake.
    1. من در آن دنیای بینابینی بودم که در آن آدم نه کاملاً خواب است و نه کاملاً بیدار.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان