[اسم]

harm

/hɑrm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آسیب ضرر

مترادف و متضاد damage injury
  • 1.Alan would never do anyone any harm.
    1. "الن" هرگز به هیچ‌کس آسیبی نمی‌رساند.
  • 2.It will do you no harm to be nice to him.
    2. خوش‌رفتار بودن با او برایت ضرری نخواهد داشت.
  • 3.Smoking can cause serious harm to the lungs.
    3. سیگار کشیدن می‌تواند موجب آسیب‌های جدی به ریه‌ها شود.
[فعل]

to harm

/hɑrm/
فعل گذرا
[گذشته: harmed] [گذشته: harmed] [گذشته کامل: harmed]

2 آسیب رساندن صدمه زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ضرر زدن
مترادف و متضاد injure
  • 1.He's never harmed anybody in his life.
    1. او در زندگی‌اش هرگز به کسی آسیب نرسانده‌است.
  • 2.Rising oil prices could harm the global economy.
    2. افزایش قیمت نفت می‌تواند به اقتصاد جهانی آسیب برساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان