Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نخبه یابی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
head hunting
/hɛd ˈhʌntɪŋ/
1
نخبه یابی
شایسته گزینی، افراد نخبه را استخدام کردن
1.The large company has been headhunting for several weeks.
1. شرکت بزرگ چندین هفته است که دارد نخبه یابی می کند [افراد نخبه را استخدام می کند].
تصاویر
کلمات نزدیک
head gasket
head couch
head chef
head above water
head
head in the right direction
head in the wrong direction
head of state
head off
head office
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان