Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شنوایی
2 . جلسه محاکمه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hearing
/ˈhɪrɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شنوایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سامعه
سمع
شنوایی
1.Her hearing is poor.
1. شنوایی او ضعیف است.
2.The explosion damaged his hearing.
2. انفجار به شنوایی او آسیب رساند.
2
جلسه محاکمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلسه محاکمه
تصاویر
کلمات نزدیک
heard
hear something second-hand
hear of
hear from
hear
hearing aid
hearing dog
hearing loss
hearing-impaired
hearken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان