[فعل]

to hear

/hɪr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: heard] [گذشته: heard] [گذشته کامل: heard]

1 شنیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیوشیدن شنیدن
مترادف و متضاد catch get perceive be unaware
  • 1.My grandfather is getting old and can't hear very well.
    1. پدربزرگ من دارد پیر می‌شود و نمی‌تواند خیلی خوب بشنود.
to hear something/somebody
(صدای) چیزی/کسی را شنیدن
  • 1. She heard a noise outside.
    1. او صدایی از بیرون شنید.
  • 2. You'll have to speak up; I can't hear you.
    2. باید بلندتر صحبت کنی؛ صدایت را نمی‌شنوم.
to hear somebody/something doing something
صدای انجام کاری توسط کسی/چیزی را شنیدن
  • He could hear a dog barking.
    او می‌توانست صدای پارس کردن یک سگ را بشنود.
to hear what ...
شنیدن آنچه ...
  • Didn't you hear what I said?
    آنچه گفتم را نشنیدی؟
to hear (that)…
شنیدن اینکه ...
  • I was surprised to hear (that) he was married.
    تعجب کردم وقتی شنیدم که او ازدواج کرده‌است.
کاربرد فعل hear به معنای شنیدن
فعل hear به معنای دریافت کردن صداهای اطراف توسط گوش است. این فعل در این مفهوم به‌صورت استمراری استفاده نمی‌شود. مثلا:
".She heard a noise outside" (او صدایی از بیرون شنید.)
فرق فعل listen و hear در این است که اولی به اختیار و خودآگاه انجام می‌گیرد، ولی دومی هم در معنای خودآگاه و هم ناخودآگاه و بی‌اختیار است. مثلا وقتی درسی را گوش می‌دهیم یا موسیقی را گوش می‌دهیم از فعل listen استفاده می‌کنیم، اما از فعل hear هم هنگام گوش دادن همراه با توجه کردن و هم هنگام بی‌اراده چیزی را شنیدن استفاده می‌کنیم. مثلا:
".He could hear a dog barking" (او می‌توانست صدای پارس سگی را بشنود.)
"?Did you hear that interview on the radio last night" (آیا دیشب آن مصاحبه را از رادیو گوش دادی؟)

2 خبر داشتن باخبر بودن

  • 1.Things are going well from what I hear.
    1. تا آنجایی که من خبر دارم، اوضاع خوب پیش می‌رود.
to hear from somebody
از کسی خبر داشتن
  • 1. Do you ever hear from Jack?
    1. آیا اصلاً از "جک" خبر داری؟
  • 2. Have you heard from your sister?
    2. از خواهرت خبر داری؟

3 باخبر شدن خبردار شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آگاه شدن
to hear about something
از چیزی باخبر شدن
  • 1. I was sorry to hear about your accident.
    1. متأسف شدم که از تصادفت باخبر شدم.
  • 2. Wait till he hears about this.
    2. صبر کن تا از این موضوع باخبر شود.
توضیح درباره فعل hear در مفهوم باخبر شدن
فعل hear در مفهوم "باخبر شدن" اشاره دارد به شنیدن خبر یا اطلاعاتی . مثلا:
".Haven't you heard? She resigned" (خبردار نشدی؟ او استعفا داد.)

4 گوش دادن گوش کردن

مترادف و متضاد listen
to hear something
گوش دادن به چیزی
  • 1. Did you hear that interview on the radio last night?
    1. آیا دیشب آن مصاحبه را از رادیو گوش دادی؟
  • 2. You should hear the both sides of the argument.
    2. باید به (حرف) هر دو طرف جروبحث گوش دهی.
hear somebody/something/yourself do something
به انجام کاری توسط کسی/چیزی/خود گوش کردن
  • Have you ever heard him lecture?
    تا حالا به سخنرانی (کردن) او گوش کرده‌ای؟
کاربرد فعل hear به معنای گوش دادن
از فعل hear هم هنگام گوش دادن همراه با توجه کردن و هم هنگام بی‌اراده چیزی را شنیدن استفاده می‌کنیم. مثلا:
"?Did you hear that interview on the radio last night" (آیا دیشب آن مصاحبه را از رادیو گوش دادی؟)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان