[اسم]

heartache

/ˈhɑrˌteɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درد و عذاب روحی اندوه

informal
  • 1.The relationship caused him a great deal of heartache.
    1. این رابطه، برایش درد و عذاب روحی زیادی به همراه داشت [این رابطه، موجب درد و عذاب روحی زیادی برایش شد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان