[اسم]

heartbreak

/ˈhɑrtˌbreɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دل‌شکستگی اندوه بسیار، غم

مترادف و متضاد distress
  • 1.They suffered the heartbreak of losing a child through cancer.
    1. آنها از غم از دست دادن فرزند به‌خاطر سرطان رنج بردند.
an unforgettable tale of joy and heartbreak
داستانی فراموش‌نشدنی از شادی و دل‌شکستگی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان