[قید]

here

/hɪr/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اینجا

معادل ها در دیکشنری فارسی: اینجا
مترادف و متضاد at this place there
  • 1.Does Jane live near here?
    1. آیا "جین" نزدیک اینجا زندگی می‌کند؟
  • 2.I've lived here for about two years.
    2. من تقریبا دو سال اینجا زندگی کرده‌ام.
to be here to do something
برای کاری اینجا بودن
  • I'm here to help you.
    من برای کمک کردن به تو اینجا هستم.
come here!
بیا اینجا!
  • Come here - I have something to show you.
    بیا اینجا؛ چیزی دارم که به تو نشان دهم.
It says here ...
اینطور که اینجا گفته‌شده ...
  • It says here that she was born in 1984.
    اینطور که اینجا گفته‌شده او در سال 1984 متولد شده بود.
to be + distance + from here
چیزی از اینجا (مسافتی) دور بودن
  • The river is only a mile from here.
    رودخانه تنها یک مایل از اینجا (دور) است.
to be out of here
از اینجا رفتن
  • As soon as I get my money I'm out of here!
    به محض اینکه پولم را بگیرم از اینجا می‌روم!
کاربرد قید here به معنای اینجا
قید here وقتی بعد از فعل یا حرف اضافه‌ای به‌کار می‌رود به معنای "در موقعیت و مکان نزدیکی بودن" است. مثلا:
".I live here" (من اینجا زندگی می‌کنم.)
گاهی اوقات قید here برای نشان دادن "نقش" کسی در کاری استفاده می‌شود. مثلا:
".I'm here to help you" (من اینجام [آمده‌ام] تا به تو کمک کنم.)
قید here برخی اوقات برای "تاکید" بر اسم خاصی استفاده می‌شود. به این مثال نگاه کنید:
".My friend here saw it happen" (دوستم که اینجاست دید چه اتفاقی افتاد.)

2 این هم از ... ایناهاش

Here comes ...
این هم از ...
  • 1. Here comes the bus.
    1. این هم از اتوبوس [اتوبوس دارد می‌آید].
  • 2. Here's a present for you.
    2. این هم از هدیه شما.
here they are
ایناهاشن
  • "I can't find my keys. Oh, here they are."
    «نمی‌توانم کلیدهایم را پیدا کنم. اوه، ایناهاشن.»
کاربرد قید here به معنای این هم از
قید here در این کاربرد بیشتر حالتی استعاری دارد و معمولا وقتی به کار می‌رود که بخواهیم چیزی را به کسی بدهیم یا اینکه چیزی/کسی را به بقیه نشان دهیم. در فارسی این اصطلاح معادل دقیقی ندارد، اما نزدیک‌ترین معادل به آن "این هم از ..." یا "ایناهاش" می‌باشد. به مثال‌ها توجه کنید:
".Here's a present for you" (این هم یک جایزه برای شما.)
".I can't find my keys. Oh, here they are" ("من نمی‌توانم کلیدهایم را پیدا کنم. اوه، ایناهاشن.")
".Here's the money I promised you" (این هم از پولی که بهت قول داده بودم.)

3 بفرمایید خدمت شما

  • 1.Here, have another piece of cake.
    1. بفرمایید، یک تکه دیگر کیک بردارید.
here you are
بفرمایید
  • Here you are. This is what you were asking for.
    بفرمایید. این هم چیزی که می‌خواستید.
here you go
بفرمایید
  • Here you go. Four copies, is that right?
    بفرمایید. چهار کپی (می‌خواستید)، درست است؟
کاربرد قید here به معنای بفرمایید
وقتی می‌خواهید چیزی را به دیگری بدهید تا از آن استفاده کند، از عبارت here you are استفاده می‌کنیم که در فارسی معادلی نزدیک به "بفرمایید" یا "خدمت شما" می‌دهد. مثلا:
".Can I borrow a pen?" "Sure. Here you are" («می‌توانم خودکارت را قرض بگیرم؟» «البته، بفرمایید [خدمت شما].»)

4 الان اکنون، درحال حاضر

مترادف و متضاد at this point now
  • 1.Here is your opportunity.
    1. الان فرصت دارید.
  • 2.The countdown to Christmas starts here.
    2. شمارش معکوس برای کریسمس الان آغاز می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان