Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیماری ارثی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hereditary disease
/hɪɹˈɛdətˌɛɹi dɪzˈiːz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیماری ارثی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیماری ارثی
تصاویر
کلمات نزدیک
hereditary
hereby
hereafter
here's your boarding pass. enjoy your flight.
here's a picture of my grandparents. this is my grandfather and this is my grandmother.
hereditary peer
heredity
heresy
heretic
heretical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان