Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فتق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hernia
/ˈhɜːrniə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فتق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فتق
1.Umbilical hernia
1. فتق ناف
تصاویر
کلمات نزدیک
hernandez
hermitage
hermit crab
hermit
hermetically
hero
heroic
heroic couplet
heroically
heroics
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان