[فعل]

to hire

/ˈhaɪər/
فعل گذرا
[گذشته: hired] [گذشته: hired] [گذشته کامل: hired]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل

1 استخدام کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استخدام کردن
مترادف و متضاد employ recruit dismiss
to hire somebody
کسی را استخدام کردن
  • 1. They hired an architect to design their new house.
    1. آن‌ها یک معمار استخدام کردند تا خانه جدیدشان را طراحی کند.
  • 2. Who hired that man?
    2. چه کسی آن مرد را استخدام کرد؟

2 کرایه کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کرایه کردن
مترادف و متضاد lease rent buy
to hire a car/room/video ...
اتومبیل/اتاق/ویدیو و... کرایه کردن
[اسم]

hire

/ˈhaɪər/
قابل شمارش

3 کرایه

a car hire firm
شرکت کرایه اتومبیل
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان