Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جشن برپا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
to hold a ceremony
/hoʊld ə ˈsɛrəˌmoʊni/
1
جشن برپا کردن
مراسم گرفتن
1.The villagers held a memorial ceremony for those who lost their lives in the war.
1. روستاییها برای آنهایی که جانشان را در جنگ از دست داده بودند مراسم یادبود گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hold a belief
hold
hoki
hoist
hogweed
hold back
hold down
hold hands
hold it down
hold off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان